آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

وقفه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / vaghfe /

pause, standstill, break, (temporary) stop, halt, respite, cessation, abeyance, discontinuation, hiatus

pause

standstill

break

stop

halt

respite

cessation

abeyance

discontinuation

hiatus

مکث، سکون

او بدون وقفه دو ساعت حرف زد.

He talked for two hours without a pause.

رئیس بی‌گذشت انتظار داشت که کارمندانش ساعت‌های طولانی بدون وقفه کار کنند.

The relentless boss expected his employees to work long hours without breaks.

اسم
فونتیک فارسی / vaghfe /

interim, interlude, interval, recess, interregnum

interim

interlude

interval

recess

interregnum

شکاف زمانی بین دو چیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

بین دو جلسه وقفه‌ای وجود داشت.

There was an interim between the two meetings.

در طول وقفه، تماشاگران از پذیرایی لذت بردند.

During the interlude, the audience enjoyed refreshments.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد وقفه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت وقفه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وقفه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/وقفه

لغات نزدیک وقفه

پیشنهاد بهبود معانی