پایدار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پاینده، باقی، مستدام، استوار

فونتیک فارسی

paaydaar
صفت
permanent, stable, constant, lasting, undying, enduring, persistent, abiding, survivable, inalterable, resistant

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- رشته‌های دوستی پایدار که دو ملت ما را پیوند می‌دهد.

- The enduring bonds of friendship between our two nations.

- افتخار پایدار

- lasting glory
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پایدار

ارجاع به لغت پایدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پایدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پایدار

پیشنهاد بهبود معانی