آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴

    برقرار به انگلیسی

    معنی

    confirmed, established, in working order

    confirmed

    established

    in working order

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد برقرار

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    استوار پابرجا پایدار ثابت
    متضاد:
    ناپایدار نااستوار

    سوال‌های رایج برقرار

    برقرار به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «برقرار» در زبان انگلیسی به established یا maintained ترجمه می‌شود، که بسته به کاربرد و زمینه، هر کدام مناسب است.

    واژه‌ی «برقرار» در زبان فارسی معمولاً به معنی ایجاد، تثبیت یا حفظ وضعیتی است که پایدار و مستمر باقی بماند. این مفهوم در زمینه‌های مختلفی از جمله روابط اجتماعی، سازمان‌ها، قوانین، و حتی وضعیت‌های فیزیکی به کار می‌رود. «برقرار بودن» یعنی حالتی که چیزی به صورت پیوسته و بدون تغییر مهم حفظ شده است.

    در زمینه‌ی روابط انسانی و اجتماعی، برقرار کردن ارتباط به معنای ایجاد و حفظ رابطه‌ای مستحکم و پایدار میان افراد یا گروه‌هاست. این نوع ارتباط‌ها معمولاً نیازمند اعتماد، احترام متقابل و تلاش مستمر برای حفظ آن‌ها هستند. از این رو، «برقرار» نشان‌دهنده‌ی یک ارتباط یا پیوند است که فراتر از سطحی بودن، عمق و استحکام دارد.

    از نظر سازمانی یا حقوقی، «برقرار کردن» ممکن است به معنای تدوین و اجرای قوانین، مقررات یا ساختارهای خاصی باشد که نظم و ثبات را در یک محیط تضمین می‌کنند. سازمان‌ها و نهادها با برقرار کردن چارچوب‌های مشخص، امکان عملکرد بهتر و کارآمدتر را فراهم می‌آورند. این نوع پایداری باعث می‌شود فعالیت‌ها به صورت هماهنگ و مؤثر انجام شوند.

    در مباحث فنی و علمی، واژه‌ی «برقرار» می‌تواند به حفظ شرایط یا وضعیت خاصی اشاره کند. مثلاً در مهندسی یا فیزیک، «حفظ تعادل» یا «برقرار بودن وضعیت» به معنای ادامه‌ی شرایطی است که سیستم در آن پایدار باقی می‌ماند و تغییر ناگهانی ندارد. این ثبات برای عملکرد صحیح و ایمن سیستم‌ها بسیار حیاتی است.

    «برقرار» بودن یک حالت مطلوب است که نشان‌دهنده‌ی ثبات، اعتماد و دوام در ابعاد مختلف زندگی است. چه در روابط فردی، چه در محیط‌های کاری یا ساختارهای اجتماعی، برقرار بودن نشانه‌ی موفقیت و سلامت آن سیستم یا رابطه است. این واژه به مفهوم تداوم و پایداری تاکید می‌کند و اهمیت حفظ شرایط مناسب را برجسته می‌سازد.

    ارجاع به لغت برقرار

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «برقرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برقرار

    لغات نزدیک برقرار

    • - برقاطیسی
    • - برقدار
    • - برقرار
    • - برقرار کردن
    • - برقرار کردن پارلمان
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بدنسازی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بدنسازی به انگلیسی

    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    واژه سال 2025 دیکشنری ها

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    hector heinous her crockery herbal here heterograft heritage heredity sprawling bitewing herself his histrionics hockey لذت لندن لخت مات کرلینگ مصلا قوام معجزه‌آسا مغرض ملاط تهوع منصوب موهن اهانت محاوره
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.