confirmed, established, in working order
confirmed
established
in working order
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کلمهی «برقرار» در زبان انگلیسی به established یا maintained ترجمه میشود، که بسته به کاربرد و زمینه، هر کدام مناسب است.
واژهی «برقرار» در زبان فارسی معمولاً به معنی ایجاد، تثبیت یا حفظ وضعیتی است که پایدار و مستمر باقی بماند. این مفهوم در زمینههای مختلفی از جمله روابط اجتماعی، سازمانها، قوانین، و حتی وضعیتهای فیزیکی به کار میرود. «برقرار بودن» یعنی حالتی که چیزی به صورت پیوسته و بدون تغییر مهم حفظ شده است.
در زمینهی روابط انسانی و اجتماعی، برقرار کردن ارتباط به معنای ایجاد و حفظ رابطهای مستحکم و پایدار میان افراد یا گروههاست. این نوع ارتباطها معمولاً نیازمند اعتماد، احترام متقابل و تلاش مستمر برای حفظ آنها هستند. از این رو، «برقرار» نشاندهندهی یک ارتباط یا پیوند است که فراتر از سطحی بودن، عمق و استحکام دارد.
از نظر سازمانی یا حقوقی، «برقرار کردن» ممکن است به معنای تدوین و اجرای قوانین، مقررات یا ساختارهای خاصی باشد که نظم و ثبات را در یک محیط تضمین میکنند. سازمانها و نهادها با برقرار کردن چارچوبهای مشخص، امکان عملکرد بهتر و کارآمدتر را فراهم میآورند. این نوع پایداری باعث میشود فعالیتها به صورت هماهنگ و مؤثر انجام شوند.
در مباحث فنی و علمی، واژهی «برقرار» میتواند به حفظ شرایط یا وضعیت خاصی اشاره کند. مثلاً در مهندسی یا فیزیک، «حفظ تعادل» یا «برقرار بودن وضعیت» به معنای ادامهی شرایطی است که سیستم در آن پایدار باقی میماند و تغییر ناگهانی ندارد. این ثبات برای عملکرد صحیح و ایمن سیستمها بسیار حیاتی است.
«برقرار» بودن یک حالت مطلوب است که نشاندهندهی ثبات، اعتماد و دوام در ابعاد مختلف زندگی است. چه در روابط فردی، چه در محیطهای کاری یا ساختارهای اجتماعی، برقرار بودن نشانهی موفقیت و سلامت آن سیستم یا رابطه است. این واژه به مفهوم تداوم و پایداری تاکید میکند و اهمیت حفظ شرایط مناسب را برجسته میسازد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برقرار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برقرار