فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کوتاه مدت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کم‌مدت
  • فونتیک فارسی

    kootaahmoddat
  • صفت
    short-term, short-range, short-run, short-lived
    • - هدف کوتاه‌مدت ما ۱۰% افزایش در فروش است.

    • - Our short-term goal is to increase sales by 10%.
    • - ما باید برای بهبود وضعیت مالی‌مان بر استراتژی‌های کوتاه‌مدت تمرکز کنیم.

    • - We need to focus on short-term strategies to improve our financial situation.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت کوتاه مدت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوتاه مدت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوتاه مدت

پیشنهاد بهبود معانی