I for one, as for me, for my part
I for one
as for me
for my part
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خوراک افتضاح بود؛ من که نتوانستم بخورم.
The food was devilish; I for one couldn't eat it.
من که از رفتن امتناع میکنم.
I, for my part, refuse to go.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «من که» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/من که