فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پیله به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کورک

فونتیک فارسی

pile
اسم

abscess

دامپزشک پیله‌ی سگ را با آنتی‌بیوتیک درمان کرد.

The veterinarian treated the dog's abscess with antibiotics.

پیله‌ی گوش بیمار

the abscess in the patient's ear

گوزه

فونتیک فارسی

pile
اسم

cocoon, chrysalis

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

کرم ابریشم پیله می‌بافد.

Silkworms spin cocoons.

پیله‌ی ابریشم

silk cocoon

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیله

  1. مترادف:
    ابریشم کرم‌ابریشم
  1. مترادف:
    آماس ورم
  1. مترادف:
    اصرار تاکید
  1. مترادف:
    توبره خریطه
  1. مترادف:
    طبله عطردان
  1. مترادف:
    تعرض عداوت کینه
  1. مترادف:
    حقه کلک نادرستی نیرنگ
  1. مترادف:
    دارو دوا
  1. مترادف:
    تنش تنیدن

ارجاع به لغت پیله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیله

لغات نزدیک پیله

پیشنهاد بهبود معانی