امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Research

ˈriːsɜrːtʃ ˈriːsɜrːtʃ rɪˈsɜːtʃ / / ˈriːsɜːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    researched
  • شکل سوم:

    researched
  • سوم‌شخص مفرد:

    researches
  • وجه وصفی حال:

    researching
  • شکل جمع:

    researches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
پژوهش، جست‌وجو، تجسس، تحقیق، کاوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Mehri's research into the causes of miscarriage
- پژوهش‌ مهری درباره‌ی علل سقط جنین
- his research in chemistry
- پژوهش او در رشته‌ی شیمی
- a research grant
- کمک‌هزینه‌ی پژوهشی
- a research scientist
- دانشمند پژوهشگر
verb - transitive verb - intransitive
تحقیق کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن
- They researched on the effects of cigarette smoking.
- آن‌ها روی اثرات استعمال سیگار تحقیق کردند.
- I am researching into Hammadani words.
- دارم درباره‌ی واژه‌های همدانی پژوهش می‌کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد research

  1. noun examination, study
    Synonyms: analysis, delving, experimentation, exploration, fact-finding, fishing expedition, groundwork, inquest, inquiry, inquisition, investigation, legwork, probe, probing, quest, R and D, scrutiny
    Antonyms: ignorance
  2. verb examine, study
    Synonyms: analyze, consult, do tests, experiment, explore, inquire, investigate, look into, look up, play around with, probe, read up on, scrutinize
    Antonyms: ignore, neglect

لغات هم‌خانواده research

  • noun
    research, researcher
  • verb - transitive
    research

ارجاع به لغت research

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «research» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/research

لغات نزدیک research

پیشنهاد بهبود معانی