شفاف، ساده، قابل فهم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The decision to fire the employee was not black-and-white; there were many factors to consider.
تصمیم به اخراج کارمند ساده نبود؛ عوامل زیادی وجود داشت که باید در نظر گرفته میشد.
Climate change isn't a black-and-white issue for me.
تغییر اقلیم برای من موضوعی قابل فهم نیست.
سیاهوسفید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a black-and-white tie
کراوات سیاهوسفید
a black-and-white portrait of my father
تصویر سیاهوسفید (غیررنگی) پدرم
a black-and-white T.V. set
تلویزیون سیاهوسفید
a black-and-white picture
تصویر سیاهوسفید
سیاه و سفید، خیر و شر، خوب و بد (بهویژه با سادهبینی و سطحینگری)
Those who see moral issues in black-and-white terms and do not consider anything as gray.
کسانی که امور اخلاقی را فقط بهطور سیاه و سفید میبینند و حد وسطی قائل نیستند.
The novel was praised for its nuanced storytelling, avoiding the typical black-and-white depiction of morality.
این رمان به خاطر داستانسرایی متفاوت و پرهیز از نمایش سیاه و سفید معمول اخلاقیات مورد تحسین قرار گرفت.
مکتوب، نوشتهشده، چاپشده
The newspaper article provided a black-and-white summary of the events that occurred.
مطلب روزنامه خلاصهای مکتوب از وقایع رخداده را ارائه کرد.
The judge's decision was based on the black-and-white evidence presented in court.
تصمیم قاضی بر اساس شواهد مکتوب ارائهشده در دادگاه بود.
انگلیسی آمریکایی ماشین پلیس (مجهز به فرستنده)
I saw a black-and-white parked outside the bank.
یک ماشین پلیس را دیدم که بیرون بانک پارک شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «black-and-white» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/black-and-white