امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Black-and-white

ˈblækənˈhwɑɪt blæk-ənd-waɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective idiom
شفاف، ساده، قابل‌ فهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The decision to fire the employee was not black-and-white; there were many factors to consider.
- تصمیم به اخراج کارمند ساده نبود؛ عوامل زیادی وجود داشت که باید در نظر گرفته می‌شد.
- Climate change isn't a black-and-white issue for me.
- تغییر اقلیم برای من موضوعی قابل‌ فهم نیست.
adjective
سیاه‌وسفید
- a black-and-white tie
- کراوات سیاه‌وسفید
- a black-and-white portrait of my father
- تصویر سیاه‌وسفید (غیررنگی) پدرم
- a black-and-white T.V. set
- تلویزیون سیاه‌وسفید
- a black-and-white picture
- تصویر سیاه‌وسفید
adjective
سیاه و سفید، خیر و شر، خوب و بد (به‌ویژه با ساده‌بینی و سطحی‌نگری)
- Those who see moral issues in black-and-white terms and do not consider anything as gray.
- کسانی که امور اخلاقی را فقط به‌طور سیاه و سفید می‌بینند و حد وسطی قائل نیستند.
- The novel was praised for its nuanced storytelling, avoiding the typical black-and-white depiction of morality.
- این رمان به خاطر داستان‌سرایی متفاوت و پرهیز از نمایش سیاه و سفید معمول اخلاقیات مورد تحسین قرار گرفت.
adjective
مکتوب، نوشته‌شده، چاپ‌شده
- The newspaper article provided a black-and-white summary of the events that occurred.
- مطلب روزنامه خلاصه‌ای مکتوب از وقایع رخ‌داده را ارائه کرد.
- The judge's decision was based on the black-and-white evidence presented in court.
- تصمیم قاضی بر اساس شواهد مکتوب ارائه‌شده در دادگاه بود.
noun slang informal
انگلیسی آمریکایی ماشین پلیس (مجهز به فرستنده)
- I saw a black-and-white parked outside the bank.
- یک ماشین پلیس را دیدم که بیرون بانک پارک شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد black-and-white

  1. noun Communication by means of written symbols (either printed or handwritten)
    Synonyms: written communication, ebauche, written language, gaslighting, sinopia
  2. noun A black-and-white photograph or slide
    Synonyms: monochrome
  3. adjective Not having or not capable of producing colors
    Synonyms: black-and-white
    Antonyms: color

ارجاع به لغت black-and-white

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «black-and-white» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/black-and-white

لغات نزدیک black-and-white

پیشنهاد بهبود معانی