فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Charger

ˈtʃɑːrdʒər ˈtʃɑːdʒə

شکل جمع:

chargers

معنی

noun

اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل تفنگ)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد charger

  1. noun formerly a strong swift horse ridden into battle
    Synonyms:
    horse mount steed war horse courser battery-charger accuser biga buggy car cart char dish instrument platter

ارجاع به لغت charger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/charger

لغات نزدیک charger

پیشنهاد بهبود معانی