Clayey

ˈkleɪi ˈkleɪɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گلی، رستی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clayey

  1. adjective Resembling or containing clay
    Synonyms: argillaceous
    Antonyms: arenaceous
  2. adjective (used of soil) compact and fine-grained
    Synonyms: cloggy, heavy

ارجاع به لغت clayey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clayey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clayey

لغات نزدیک clayey

پیشنهاد بهبود معانی