گذشتهی ساده:
clutchedشکل سوم:
clutchedوجه وصفی حال:
clutchingچنگال، چنگ، مشت، قدرت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They are not beyond the clutches of the courts.
توان آنها فراتر از بازوان قدرت دادگاه نیست.
in the clutches of criminals
در چنگ مجرمان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clutches» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clutches