فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Commercialize

kəˈmɜrːʃlaɪz kəˈmɜːʃəlaɪz

گذشته‌ی ساده:

commercialized

شکل سوم:

commercialized

سوم‌شخص مفرد:

commercializes

وجه وصفی حال:

commercializing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

به‌صورت تجارتی درآوردن، جنبه تجارتی دادن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

We should not let the Olympic Games become further commercialised.

نباید بگذاریم مسابقات المپیک بیش از این جنبه‌ی تجارتی به خود گیرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commercialize

  1. verb prepare for saleability
    Synonyms:
    market advertise sell develop as business make marketable make saleable make profitable make pay make bring returns lower lessen cheapen depreciate degrade

ارجاع به لغت commercialize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commercialize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commercialize

لغات نزدیک commercialize

پیشنهاد بهبود معانی