آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ اسفند ۱۴۰۳

    Dairy

    ˈderi ˈdeəri

    شکل جمع:

    dairies

    معنی dairy | جمله با dairy

    adjective B2

    لبنی، لبنیات، شیری (گاوهایی که از شیر آن‌ها استفاده می‌شود یا محصولاتی که از شیر ساخته می‌شوند)

    Many people are lactose intolerant and cannot consume dairy products.

    بسیاری از افراد به لاکتوز حساسیت دارند و نمی‌توانند محصولات لبنی مصرف کنند.

    Proper storage is essential for dairy items to prevent spoilage.

    نگه‌داری مناسب برای جلوگیری از فساد مواد شیری ضروری است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The dairy industry is a significant part of the local economy.

    صنعت لبنیات بخش مهمی از اقتصاد محلی است.

    The farmer primarily raises dairy cows.

    کشاورز عمدتاً گاوهای شیری پرورش می‌دهد.

    dairy products

    محصولات لبنی

    noun countable

    لبنیاتی، کارخانه‌ی لبنیات، قسمتی از مزرعه که لبنیات تهیه می‌کند

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    We visited the dairy to see how cheese is made.

    ما از کارخانه‌ی لبنیات بازدید کردیم تا ببینیم چگونه پنیر درست می‌شود.

    The dairy's products are known for their high quality.

    محصولات لبنیاتی به کیفیت بالا معروف هستند.

    noun uncountable B2

    لبنیات (کره، خامه و...)

    I love dairy, especially cheese and yogurt.

    من عاشق لبنیات هستم، به‌خصوص پنیر و ماست.

    We need to buy more dairy at the grocery store.

    ما باید لبنیات بیشتری از خواربارفروشی بخریم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Some people are sensitive to dairy and experience bloating.

    برخی از افراد به لبنیات حساسیت دارند و دچار نفخ می‌شوند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dairy

    1. noun a farm where dairy products are produced
      Synonyms:
      creamery dairy farm farm cow barn processing plant ice-cream plant cheese factory buttery milk station Babcock testing station pasteurizing plant cooperative stillroom
    1. noun producer of milk products
      Synonyms:
      farm factory creamery dairy farm pasteurizing plant cow barn buttery

    سوال‌های رایج dairy

    شکل جمع dairy چی میشه؟

    شکل جمع dairy در زبان انگلیسی dairies است.

    ارجاع به لغت dairy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dairy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dairy

    لغات نزدیک dairy

    • - dainty
    • - daiquiri
    • - dairy
    • - dairy breed
    • - dairy cattle
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.