گذشتهی ساده:
dealt withشکل سوم:
dealt withسومشخص مفرد:
deals withوجه وصفی حال:
dealing withبه عهده گرفتن، سروکار داشتن، پرداختن به، رسیدگی کردن به (بهعنوان بخشی از شغل)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
I often deal with international clients.
من اغلب با مشتریان بینالمللی سروکار دارم.
He deals with complaints from the public.
او به شکایات مردم رسیدگی میکند.
She deals with all the financial matters.
او به تمام امور مالی رسیدگی میپردازد.
The support team deals with technical issues.
تیم پشتیبانی، مسائل فنی را به عهده میگیرند.
حل و فصل کردن، حل کردن، سروکله زدن، رسیدگی کردن، مقابله کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We need to deal with the urgent repairs before winter.
ما باید قبلاز زمستان به تعمیرات فوری رسیدگی کنیم.
The government must deal with rising unemployment rates.
دولت باید افزایش نرخ بیکاری را حلوفصل کند.
They had to deal with a sudden drop in sales.
آنها مجبور شدند با کاهش ناگهانی فروش مقابله کنند.
I'm not sure how to deal with this complicated situation.
مطمئن نیستم چگونه با این وضعیت پیچیده سروکله بزنم.
دربارهی چیزی بودن، پرادختن به موضوعی، دربارهی چیزی بحث کردن
Her research deals with the effects of climate change.
تحقیقات او به بررسی اثرات تغییرات آبوهوایی میپردازد.
This chapter deals with the topic of renewable energy.
این فصل دربارهی موضوع انرژیهای تجدیدپذیر است.
The documentary deals with the lives of refugees.
این مستند به زندگی پناهندگان میپردازد.
رفتار کردن، تا کردن، برخورد کردن، سلوک کردن، کنار آمدن
She's excellent at dealing with difficult customers.
او در برخورد با مشتریان سرسخت بسیار عالی است.
It's important to deal with employees fairly.
مهم است که با کارمندان بهطور عادلانه رفتار شود.
Politicians must be able to deal with the press effectively.
سیاستمداران باید بتوانند بهطور موثر با مطبوعات تا کنند.
be easy to deal with
آدم راحتی بودن، آدم خوش سلوکی بودن
معامله داشتن، کار کردن
I prefer to deal with local suppliers whenever possible.
من ترجیح میدهم تاحدامکان با تأمینکنندگان محلی معامله کنم.
Our company has dealt with them for over a decade.
شرکت ما بیشاز یک دهه است که با آنها کار میکند.
She refused to deal with that particular vendor after the last incident.
او پساز حادثهی اخیر از معامله با آن فروشندهی خاص خودداری کرد.
پاسخ دادن به سوالات، رسیدگی کردن به سوالات
رسیدگی به پیچیدگی ها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deal with» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deal-with