شکل جمع:
malesمرد، مردانه، پسرانه
Many traditions in the village are centered around male authority.
بسیاری از سنتها در روستا حول محور اقتدار مردانه شکل گرفتهاند.
The survey revealed that male students spend more hours on sports.
نظرسنجی نشان داد که دانشجویان پسر ساعات بیشتری را صرف ورزش میکنند.
a deep male voice
صدای کلفت و مردانه
He was full of male energy.
او مملو بود از شور و حرارت مردانه.
the male population of the city
جمعیت مردان در شهر
a male choir
گروه آواز مرکب از مردان
نر، مذکر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scientists studied the behavior of male bees in the hive.
دانشمندان، رفتار زنبورهای نر را در کندو مورد مطالعه قرار دادند.
Male frogs produce loud croaks to attract females.
قورباغههای نر برای جذب مادهها صدای قورقور بلندی تولید میکنند.
male sex organs
اندامهای تناسلی مرد یا حیوان نر
a male animal
حیوان نر
a male donkey
خر نر، نره خر
a male monkey
میمون نر
the male sex
جنس مذکر
a male holly
درخت خاس پرچمدار
گیاهشناسی نر (گیاه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
Male cones in pine trees release pollen in spring.
مخروطهای نر درختان کاج در بهار، گرده آزاد میکنند.
The male parts of most flowers produce pollen grains.
بخشهای نر بیشتر گلها، دانههای گرده تولید میکنند.
مهندسی نری (قرار گیرنده در درون چیز دیگر مانند دکمه در مادگی)
This charger comes with a male USB plug.
این شارژر همراه با فیش نر USB عرضه میشود.
The device won’t work unless the male part fits tightly into the female part.
دستگاه کار نخواهد کرد مگر اینکه بخش نر در بخش ماده، محکم قرار گیرد.
a male horse coupling
بست نرگی شیلنگ
جنس نر، نر، حیوان نر
Among lions the male is bigger than the female.
در میان شیران، جنس نر درشتتر از جنس ماده است.
A male can be easily distinguished from a female by its horns.
نر را میتوان بهراحتی از روی شاخهایش از ماده تشخیص داد.
مرد، پسر
The survey shows that males are more likely to choose technical careers.
نظرسنجی نشان میدهد که مردان بیشتر احتمال دارد حرفههای فنی را انتخاب کنند.
There were more males than females at the conference.
در کنفرانس تعداد مردان بیشتر از زنان بود.
two males and a female
دو مرد و یک زن
نقش اصلی مرد
کلمهی «male» در زبان فارسی به «مرد»، «مذکر» یا «نر» ترجمه میشود.
واژهی «male» به جنسیت اشاره دارد و معمولاً برای توصیف افراد، حیوانات یا اشیایی به کار میرود که ویژگیهای مردانه یا مذکر دارند. این کلمه در زیستشناسی، زبانشناسی، جامعهشناسی و فرهنگهای مختلف کاربرد گستردهای دارد.
از نظر زیستشناسی، «male» به فرد یا موجودی گفته میشود که دستگاه تولید مثل مردانه دارد و قادر به تولید سلولهای اسپرم است. این جنسیت نقشی اساسی در فرایند تولید مثل ایفا میکند و ویژگیهای فیزیولوژیکی خاصی مانند هورمونها، ساختارهای بدنی و صفات جسمی را شامل میشود. در حیوانات نیز همین تعریف صادق است و تشخیص جنس مذکر اهمیت زیادی در رفتارشناسی و تکثیر گونهها دارد.
در زبانشناسی، «male» به عنوان صفت برای توصیف اسمهایی به کار میرود که جنس مذکر دارند. همچنین در برخی زبانها تفاوت جنسیتی در واژگان و ضمایر وجود دارد که «male» مشخصکنندهی این جنسیت است. برای مثال در زبان انگلیسی، ضمایر «he» و «him» برای اشاره به مذکرها استفاده میشود.
از نظر فرهنگی و اجتماعی، «male» به گروهی از افراد جامعه اشاره دارد که بر اساس ویژگیهای جنسیتی و نقشهای اجتماعی به عنوان مردان شناخته میشوند. نقشها، انتظارات و حقوق مربوط به مردان در جوامع مختلف متفاوت است و موضوعات مرتبط با مردانگی، هویت جنسی و برابری جنسیتی همیشه مورد توجه بوده است.
«male» کلمهای است که هم به بعد بیولوژیکی و هم به بعد اجتماعی جنسیت اشاره دارد. فهم درست این واژه و کاربردهای آن کمک میکند تا مسائل زیستی، زبانی و اجتماعی مرتبط با جنسیت بهتر درک و مطرح شوند.
شکل جمع male در زبان انگلیسی males است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «male» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/male