اضافه کردن بر، افزودن، جمع کردن، همچنین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
To eke out his meager pay, he turned to writing stories.
برای افزودن بر درآمد ناچیز خود به داستاننویسی روی آورد.
They tried to eke out their sugar supply by strict rationing.
آنها سعی کردند با سهمیهبندی شدید، در مصرف شکر صرفهجویی کنند.
The memory eked her sadness.
آن خاطره، غم او را بیشتر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eke» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eke