آیکن بنر

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی فست‌دیکشنری - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Famish

ˈfæmɪʃ ˈfæmɪʃ

معنی famish | جمله با famish

adverb

گرسنگی دادن، گرسنگی کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

What's for lunch? I am famished!

نهار چی داریم؟ دارم از گرسنگی می‌میرم!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد famish

  1. verb die of food deprivation
    Synonyms:
  1. verb be hungry; go without food
    Synonyms:
    Antonyms:
    be full feed

ارجاع به لغت famish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «famish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/famish

لغات نزدیک famish

پیشنهاد بهبود معانی