فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Four-wheel

American: ˈfɔːrˈwiːl British: fɔːwiːl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • adjective
    چهارچرخه (four-wheeled هم می‌گویند)
  • adjective
    (وابسته به اتومبیلی که به جای دو چرخ هر چهار چرخ آن مستقیما از موتور نیرو می‌گیرند) دو دیفرانسیل، دو آسه، دو محور
    • - a four-wheel drive Jeep
    • - جیپ دو دیفرانسیلی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد four-wheel

  1. adjective Of or relating to vehicles with four wheels
    Synonyms: four-wheeled

ارجاع به لغت four-wheel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «four-wheel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/four-wheel

لغات نزدیک four-wheel

پیشنهاد بهبود معانی