فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Four-wheel

American: ˈfɔːrˈwiːl British: fɔːwiːl

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

چهارچرخه (four-wheeled هم می‌گویند)

adjective

(وابسته به اتومبیلی که به جای دو چرخ هر چهار چرخ آن مستقیما از موتور نیرو می‌گیرند) دو دیفرانسیل، دو آسه، دو محور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a four-wheel drive Jeep

جیپ دو دیفرانسیلی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد four-wheel

  1. adjective of or relating to vehicles with four wheels
    Synonyms:
    four-wheeled

ارجاع به لغت four-wheel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «four-wheel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/four-wheel

لغات نزدیک four-wheel

پیشنهاد بهبود معانی