Inner Man

American: ˈɪnərˈmæn British: ˈɪnəmæn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

روح، جان، باطن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
(به شوخی) شکم، ذائقه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inner man

  1. noun innermost being
    Synonyms: bosom, breast, cockles of the heart, core, deepest mind, ego, heart, heart of hearts, inmost heart, inmost mind, inmost soul, inner self, inner woman, mind's core, soul, spirit, subconscious

ارجاع به لغت inner man

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inner man» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inner man

لغات نزدیک inner man

پیشنهاد بهبود معانی