امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Instigator

ˈɪnstəˌɡetər ˈɪnstɪɡeɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
انگیزنده، مفسد، شرراه‌انداز، انگیزه خواب، پیشینه خواب سابقه خواب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد instigator

  1. noun troublemaker
    Synonyms:
    agent provocateur agitator firebrand hellion incendiary inciter inflamer knave meddler mischief-maker nuisance provocateur punk rabble-rouser ringleader sparkplug wise guy

ارجاع به لغت instigator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instigator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/instigator

لغات نزدیک instigator

پیشنهاد بهبود معانی