با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Kennel

ˈkenl ˈkenl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    kennelled
  • شکل سوم:

    kennelled
  • سوم شخص مفرد:

    kennels
  • وجه وصفی حال:

    kennelling
  • شکل جمع:

    kennels

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    در لانه سگ زیستن، در لانه زیستن، در لانه قراردادن، لانه کردن، لانه سگ یا روباه
  • noun adverb
    جوی، مجرای آب خیابان، کانال، مجرای کوچک، ناودان
    • - He keeps a kennel of hounds.
    • - او یک دسته سگ تازی دارد.
    • - Foxes kennel on the hillside.
    • - روباه در کنار تپه لانه می‌کند.
    • - He kennels his dog during daytime.
    • - او روزها سگش را در لانه نگه می‌دارد.
    • - Foreign workers were kennelled in an old building.
    • - کارگران خارجی را در بیغوله‌ای جا داده بودند.
    • - We must show our love and affection but kennel our anger and hatred.
    • - ما باید عشق و محبت خود را نشان بدهیم؛ ولی خشم و تنفر خود را مهار کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد kennel

  1. noun Outbuilding that serves as a shelter for a dog
    Synonyms: doghouse, den, enclosure, pound, cattery, drain, flock, run, gutter, lair, shelter, dog-house

ارجاع به لغت kennel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kennel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kennel

لغات نزدیک kennel

پیشنهاد بهبود معانی