فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lawfulness

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal

قانونی‌بودن، منطبق با قانون بودن، مشروعیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

They questioned the lawfulness of the decision.

آن‌ها قانونی بودن این تصمیم را زیر سؤال بردند.

They want to challenge the lawfulness of any such transfers to Rwanda.

آن‌ها در نظر دارند قانونی‌بودن چنین انتقال‌هایی به رواندا را به چالش بکشند. [انتقال پناهجویان از انگلستان به رواندا]

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lawfulness

  1. noun the state or quality of being within the law
    Synonyms:
    legality validity legitimacy legitimateness licitness authenticity
    Antonyms:
    unlawfulness

لغات هم‌خانواده lawfulness

ارجاع به لغت lawfulness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lawfulness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lawfulness

لغات نزدیک lawfulness

پیشنهاد بهبود معانی