قانونیبودن، منطبق با قانون بودن، مشروعیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They questioned the lawfulness of the decision.
آنها قانونی بودن این تصمیم را زیر سؤال بردند.
They want to challenge the lawfulness of any such transfers to Rwanda.
آنها در نظر دارند قانونیبودن چنین انتقالهایی به رواندا را به چالش بکشند. [انتقال پناهجویان از انگلستان به رواندا]
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lawfulness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lawfulness