فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Omnibus

ˈɑːmnəbəs ˈɒmnɪbəs / / -bʌs

شکل جمع:

omnibuses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کتابی که شامل چند داستان است

The omnibus contained all of the author's short stories.

کتاب شامل همه‌ی داستان‌های کوتاه آن نویسنده بود.

adjective

چندمنظوره، چندکاره، چندگانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

an omnibus bill

صورت‌حساب چندمنظوره

noun countable

اتوبوس

I took a seat on the omnibus.

روی صندلی اتوبوس نشستم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد omnibus

  1. noun anthology
    Synonyms:
    compilation selection treasury miscellany whole vehicle including
  1. noun vehicle
    Synonyms:
    bus motorbus motorcoach coach passenger vehicle double-decker tram streetcar autobus jitney charabanc

ارجاع به لغت omnibus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omnibus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/omnibus

لغات نزدیک omnibus

پیشنهاد بهبود معانی