فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Omnibus

ˈɑːmnəbəs ˈɒmnɪbəs / / -bʌs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    omnibuses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    کتابی که شامل چند داستان است
    • - The omnibus contained all of the author's short stories.
    • - کتاب شامل همه‌ی داستان‌های کوتاه آن نویسنده بود.
  • adjective
    چندمنظوره، چندکاره، چندگانه
    • - an omnibus bill
    • - صورت‌حساب چندمنظوره
  • noun countable
    اتوبوس
    • - I took a seat on the omnibus.
    • - روی صندلی اتوبوس نشستم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد omnibus

  1. noun Anthology
    Synonyms: compilation, miscellany, treasury, anthology, including, selection, vehicle, whole
  2. noun Vehicle
    Synonyms: bus, motorcoach, tram, autobus, coach, streetcar, charabanc, double-decker, jitney, motorbus, passenger vehicle

ارجاع به لغت omnibus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «omnibus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/omnibus

لغات نزدیک omnibus

پیشنهاد بهبود معانی