گذشتهی ساده:
trammedوجه وصفی حال:
trammingشکل جمع:
tramsشکلهای نوشتاری این لغت در انگلیسی آمریکایی: streetcar و trolley
انگلیسی بریتانیایی تراموا، ترام، واگن برقی، قطار برقی
Waiting at the tram stop, I checked the schedule on my phone.
در ایستگاه تراموا منتظر بودم و برنامهی زمانی را روی تلفنم چک کردم.
Boarding the tram, I found a seat near the window to enjoy the view.
سوار تراموا شدم، یک صندلی نزدیک پنجره پیدا کردم تا از منظره لذت ببرم.
I took the tram to eighth avenue.
با تراموا به خیابان هشتم رفتم.
با تراموا حمل کردن، با قطار برقی رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She trammed the luggage onto the platform.
او چمدان را با تراموا حمل کرد.
The miners trammed the ore carts out of the depths of the mine.
معدنچیان گاریهای سنگ معدن را از اعماق معدن با تراموا حمل میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tram» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tram