Overnice

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
بسیار نازک‌بین، بسیار سخت‌گیر، بسیار ایرادی، بسیار مته به خشخاش‌گذار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overnice

  1. adjective Excessively fastidious and easily disgusted
    Synonyms: squeamish, euphemistic, fastidious, dainty, meticulous, particular, persnickety, nice, prudish, scrupulous, prissy
  2. noun
    Synonyms: correctitude, fastidiousness, finicality, meticulosity, overnicety, persnicketiness, scrupulosity

ارجاع به لغت overnice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overnice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overnice

لغات نزدیک overnice

پیشنهاد بهبود معانی