با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Paradise

ˈpærədaɪs ˈpærədaɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    paradises

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun C1
    بهشت برین، فردوس، سعادت، خوشی
    • - I was an angel and the lofty paradise was my abode
    • - من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
    • - This school is really a paradise for children.
    • - این مدرسه واقعاً برای بچه‌ها بهشت است.
    • - an earthly paradise
    • - بهشت روی زمین
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد paradise

  1. noun land, feeling of great pleasure; absence of evil
    Synonyms: Arcadia, ballpark, bliss, cloud nine, delight, divine abode, Eden, felicity, happy hunting ground, heaven, heavenly kingdom, kingdom come, next world, pearly gates, promised land, Shangri-la, Utopia, wonderland, Zion
    Antonyms: hell

ارجاع به لغت paradise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paradise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/paradise

لغات نزدیک paradise

پیشنهاد بهبود معانی