با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Patty

ˈpæti ˈpæti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    patties

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    ( pattie ) نان شیرینی میوه‌دار یا گوشت‌دار
    • - hamburger patty
    • - گرده‌ی همبرگر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد patty

  1. noun Small flat mass of chopped food
    Synonyms: cake

ارجاع به لغت patty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patty

لغات نزدیک patty

پیشنهاد بهبود معانی