فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pug

pʌɡ pʌɡ

شکل جمع:

pugs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی سگ پاگ (نژاد سگ چینی)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

I took my pug for a walk in the park.

سگ پاگم را برای قدم زدن به پارک بردم.

My pug loves to play fetch in the backyard.

سگ پاگ من عاشق بازی کردن در حیاط پشتی است.

noun countable

بینی کوتاه و سربالا (و پهن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Her pug gave her a unique look among her friends.

بینی کوتاه و سربالای او در میان دوستانش ظاهری منحصربه‌فرد به او می‌بخشید.

He had a pug like his father's.

او مانند پدرش بینی کوتاه و سربالای پهن داشت.

noun countable

آرایش و پیرایش طره‌گیسو، گوجه‌ای (مدل مو)

My hair is too short to put it in a pug.

موهایم برای گوجه‌ای بستن خیلی کوتاه است.

the ballerina's pug

مدل موی گوجه‌ای رقصنده‌ی باله

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pug

  1. noun Small compact smooth-coated breed of Asiatic origin having a tightly curled tail and broad flat wrinkled muzzle
    Synonyms:
    dog pug-dog boxer track footprint clay knead

ارجاع به لغت pug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pug

لغات نزدیک pug

پیشنهاد بهبود معانی