Saga

ˈsɑːɡə ˈsɑːɡə
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun
    حماسه، حماسه اسکاندویناوی
    • - the saga of those who dedicated their lives to the development of sciences
    • - حماسه‌ی آنانکه جان خود را فدای پیشرفت علوم کردند
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد saga

  1. noun story, often long
    Synonyms: adventure, chronicle, epic, legend, narrative, soap opera, tale, yarn

ارجاع به لغت saga

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «saga» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/saga

لغات نزدیک saga

پیشنهاد بهبود معانی