امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slow-witted

ˌsloʊˈwɪt̬ɪd ˈsləʊˈwɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کند‌ذهن، دیر‌آموز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Despite his slow-witted nature, he had a heart of gold and was always willing to help others.
- علی‌رغم ذات کندذهنش، قلبی از طلا داشت و همیشه مایل بود به دیگران کمک کند.
- The slow-witted student struggled to grasp the concept, requiring extra explanation from the teacher.
- دانش‌آموز دیر‌آموز برای درک این مفهوم تلاش می‌کرد و به توضیح بیشتری از سوی معلم نیاز داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slow-witted

  1. adjective Having only a limited ability to learn and understand
    Synonyms: backward, dull, half-witted, simple, dense, simple-minded, slow, soft, feeble-minded, moronic, retarded, weak-minded, stupid, unintelligent, feebleminded

ارجاع به لغت slow-witted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slow-witted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slow-witted

لغات نزدیک slow-witted

پیشنهاد بهبود معانی