Somersault

ˈsʌmərsɑːlt ˈsʌməsɔːlt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive
    ( somerset ) شیرجه، معلق، پشتک، معلق زدن
    • - to turn a somersault
    • - معلق زدن
    • - a political somersault
    • - یک تغییر صد‌و‌هشتاد درجه‌ای در سیاست
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد somersault

  1. noun An acrobatic feat in which the feet roll over the head (either forward or backward) and return
    Synonyms: somerset, summersault, summerset, somersaulting, flip

ارجاع به لغت somersault

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «somersault» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/somersault

لغات نزدیک somersault

پیشنهاد بهبود معانی