گذشتهی ساده:
tiledشکل سوم:
tiledسومشخص مفرد:
tilesوجه وصفی حال:
tilingشکل جمع:
tilesبا آجر کاشی فرش کردن، کاشیکاری کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the tiled domes of Esfahan's mosques
گنبدهای کاشیکاریشدهی مسجدهای اصفهان
a tiled roof
بام سفالپوششده
شب را به میگساری و پایکوبی گذراندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tile