امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Typing

ˈtaɪpɪŋ ˈtaɪpɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    typed
  • شکل سوم:

    typed
  • سوم‌شخص مفرد:

    types

معنی

adverb
ماشین‌نویسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد typing

  1. noun Writing done with a typewriter
    Synonyms:
    typewriting typescript typed copy typewritten text teletyping
  1. verb To classify
    Synonyms:
    standardizing categorizing
  1. verb Write by means of a keyboard with types
    Synonyms:
    transcribing typifying symboling striping straining stamping sorting signing racing ordering copying molding modelling typewriting marking grouping forming exemplifying classifying classing breeding

ارجاع به لغت typing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «typing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/typing

لغات نزدیک typing

پیشنهاد بهبود معانی