Understaffed

ˌʌndərˈstæft ˌʌndəˈstɑːft
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
دچار کمبود کارمند، کم کارمند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- an understaffed Bank
- یک بانک دچار کمبود کارمند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد understaffed

  1. adjective Inadequate in number of workers or assistants etc.
    Synonyms: short-handed, short-staffed, undermanned

ارجاع به لغت understaffed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «understaffed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/understaffed

لغات نزدیک understaffed

پیشنهاد بهبود معانی