فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Upholster

ʌpˈhoʊlstər ʌpˈhəʊlstə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
(مبل، صندلی) رویه‌دوزی کردن، روکش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upholster

  1. verb
    Synonyms:
    cover dress pad stuff cushion overlay drape deck pillow bolster overspread accouter

ارجاع به لغت upholster

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upholster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/upholster

لغات نزدیک upholster

پیشنهاد بهبود معانی