فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whizz Kid

American: wɪzˈkɪd British: wɪzkɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal
    انگلیسی بریتانیایی (به‌ویژه در سن پایین) بچه‌زرنگ، تیزهوش، زبل، خبره، باهوش، جوان موفق
    • - Computer whizz kids can become millionaires in their bedrooms.
    • - بچه‌زرنگ‌های حوزه‌ی کامپیوتر، در اتاق‌خواب‌هایشان می‌توانند میلیونر شوند.
    • - a 21-year-old whiz kid
    • - جوان موفق ۲۱ ساله
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whizz kid

  1. noun gifted student
    Synonyms: boy wonder, child prodigy, comer, genius, gifted child, girl wonder, phenom, polymath, prodigy, quiz kid, sensation, talented child, wonder, wunderkind

ارجاع به لغت whizz kid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whizz kid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whizz-kid

لغات نزدیک whizz kid

پیشنهاد بهبود معانی