pointing, gesture, beckoning, nodding, beck, nod, signal
pointing
gesture
beckoning
nodding
beck
nod
signal
اشارهی روی نقشه مکان دقیق را نشان میداد.
The pointing on the map showed the exact location.
اشارهی او با دست تکان دادن، توجه من را جلب کرد.
His gesture of waving caught my attention.
hint, cue, intimation, inkling, innuendo, tip, indication, reference, insinuation
hint
cue
intimation
inkling
innuendo
tip
indication
reference
insinuation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او اشارهای ظریف دربارهی مهمانی سورپرایز داد.
She gave a subtle hint about the surprise party.
در اظهارنظر مودبانهاش اشارهای انتقادی بود.
There was an intimation of criticism in his polite remark.
معادل انگلیسی کلمهی «اشاره» معمولاً gesture, point, یا indication است، که بسته به موقعیت و کاربرد متفاوت استفاده میشوند.
«اشاره» به معنای عملی است که برای نشان دادن یا بیان چیزی به کار میرود، معمولاً با استفاده از دست، سر، یا چشم. برای مثال وقتی کسی با انگشت به چیزی «اشاره» میکند، یعنی آن را نشان میدهد. این عمل در زبان انگلیسی معمولاً با کلمهی «point» بیان میشود. اگر بخواهیم تأکید کنیم که اشاره بهصورت حرکتی یا ژست است، از «gesture» استفاده میشود.
از سوی دیگر، «اشاره» میتواند به معنی بیان غیرمستقیم یا نشانهای از چیزی باشد، مانند وقتی میگوییم «اشاره به یک موضوع کرد». در این حالت، کلمهی «indication» یا «allusion» در انگلیسی کاربرد دارد که نشاندهندهی اشارهی غیرمستقیم یا کنایهآمیز است.
«اشاره» مفهومی چندوجهی دارد که میتواند به حرکات فیزیکی، نمادها، یا بیان غیرمستقیم مربوط باشد و معادل انگلیسی دقیق آن بستگی به زمینهی استفاده دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «اشاره» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اشاره