فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

جاری به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

همسر برادرشوهر

فونتیک فارسی

jaari
اسم

sister-in-law

جاری‌اش برونگراتر است.

Her sister-in-law has been more of an extrovert.

جاری آینده‌ات

Your future sister-in-law

روان

فونتیک فارسی

jaari
صفت

fluent, streaming, runny, running, flowing, ongoing

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

آب جاری و درخت هوا را مرطوب می‌‌کند.

Running water and trees make the air humid.

سرزمینی که در (جوی‌های) آن شیر و عسل جاری است.

A land flowing with milk and honey.

فعلی

فونتیک فارسی

jaari
صفت

instant, current, present-day, present

سال جاری

the current year

این شرکت انتظار دارد که از ابتدای سال جاری معاملات خود را به‌صورت سودآور آغاز کند.

The company expects to start trading profitably early this year.

قدیمی effusive

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جاری

  1. مترادف:
    روان ساری سیال
  1. مترادف:
    جریان
  1. مترادف:
    عادله فعلی
  1. مترادف:
    رایج شایع عادی متداول معمول
  1. مترادف:
    جاریه

ارجاع به لغت جاری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جاری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جاری

لغات نزدیک جاری

پیشنهاد بهبود معانی