با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

حقه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • حقیقی
  • فونتیک فارسی

    haghghe
  • اسم
    rightful, justified
    • - حقوق حقه

    • - rightful claims
    • - او وارث حقه‌ی تاج‌وتخت است.

    • - She is the rightful heir to the throne.
  • نیرنگ
  • فونتیک فارسی

    hoghghe
  • اسم
    trick, hoax, scam, ploy, devilment, dodge, sham, gimmick, device, scheme, prank, artifice, feint, machination
    • - سگ حقه‌ی جدیدی یاد گرفت.

    • - The dog learned a new trick.
    • - باورم نمی‌شود چنین حقه‌ی خبیثانه‌ای به دوستت زده باشی!

    • - I can't believe you played such a mean trick on your friend!
  • گنجانه‌ی چینی و سیب‌مانند که بر سر لوله‌ی وافور می‌گذارند
  • فونتیک فارسی

    hoghghe
  • اسم
    the mace-like head of an opium pipe (or other smoking devices)
    • - طراحی ظریف حقه

    • - the intricate design of the mace-like head of the opium pipe
    • - او بااحتیاط حقه‌ی زیبا را گرفت.

    • - He delicately held the beautiful the mace-like head of the opium pipe.
  • حقه‌باز
  • فونتیک فارسی

    hoghghe
  • صفت
    عامیانه trickster, cheat, charlatan, hoodwinker, scheming, mountebank, bamboozler, quack, knave, rogue
    • - گربه‌ی حقه یواشکی وارد آشپزخانه شد.

    • - The trickster cat sneaked into the kitchen.
    • - مرد حقه همه را فریب داد.

    • - The trickster man fooled everyone.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد حقه

ارجاع به لغت حقه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حقه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حقه

لغات نزدیک حقه

پیشنهاد بهبود معانی