زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

فضا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / fazaa /

نجوم ether, outer space, space

کیهان

آیا انسان‌نماهای فضا به کره‌ی زمین حمله خواهند کرد؟

Will outer space anthropoids attack the earth?

ستاره‌های دنباله‌داری که در فضا با سرعت‌های شگفت‌انگیز می‌شتابند.

Comets hurtling in space at astounding speeds.

اسم
فونتیک فارسی / fazaa /

area, room, space, ambience, setting, expanse

جا، مکان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

لطفاً فضای کار را همیشه تمیز و منظم نگه دارید.

Please keep the work room clean and organized at all times.

اتاق نشیمن فضای مناسبی برای پذیرایی از مهمانان است.

The living room area is the perfect spot for hosting guests.

اسم
فونتیک فارسی / fazaa /

مجازی atmosphere, climate, air

محیط، اتمسفر

بوی خوش قرنفل فضا را پر کرد.

The sweet scent of Sweet William filled the atmosphere.

وقتی در باغ قدم می‌زدم، بوی بابونه فضا را پر کرده بود.

The scent of chamomile filled the air as I walked through the garden.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فضا

  1. مترادف:
    جا حجم حیاط ساحت صحن عرصه محوطه مکان میدان
  1. مترادف:
    آتمسفر آسمان سپهر فلک کیهان هوا
  1. مترادف:
    جو محیط

ارجاع به لغت فضا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فضا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فضا

لغات نزدیک فضا

پیشنهاد بهبود معانی