آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

قبض به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ghabz /

bill, note, sales slip, receipt

bill

note

sales slip

receipt

رسید

من دیروز قبض برق را دریافت کردم.

I received the electricity bill yesterday.

صندوق‌دار بعداز پرداخت، قبض را به من داد.

The cashier handed me the sales slip after I paid.

اسم
فونتیک فارسی / ghabz /

receiving, taking, seizing

receiving

taking

seizing

اخذ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

دکتر توضیح داد که قبض روح نشانه‌ی رایج این بیماری است.

The doctor explained that seizing is a common symptom of this illness.

قبض جایزه لحظه‌ای افتخارآمیز برای او بود.

Receiving the award was a proud moment for him.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد قبض

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
متضاد:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت قبض

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «قبض» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قبض

لغات نزدیک قبض

پیشنهاد بهبود معانی