آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: پنج‌شنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴

    هرزه به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / harze /

    lecherous, lewd, libertine, profligate, llicentious, rakish, ascivious, debauched, dissolute, promiscuous, prurient

    lecherous

    lewd

    libertine

    profligate

    llicentious

    rakish

    ascivious

    debauched

    dissolute

    promiscuous

    prurient

    بی‌عفت

    زن هرزه توسط جامعه طرد شد.

    The profligate woman was shunned by society.

    آن مرد هرزه در مهمانی حرف‌های نامناسب زد.

    The lecherous man made inappropriate comments at the party.

    صفت
    فونتیک فارسی / harze /

    rude, impolite, discourteous, randy, uncivil, brash

    rude

    impolite

    discourteous

    randy

    uncivil

    brash

    بی‌ادب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    او از رفتار هرزه‌ی خواهرش در جمع خانوادگی شرمنده شد.

    He was embarrassed by his sister’s rude behavior at the family gathering.

    رفتار هرزه‌ی او در مهمانی همه را شوکه کرد.

    His impolite behavior at the party shocked everyone.

    صفت
    فونتیک فارسی / harze /

    vagabond, vagrant, idler, tramp, runagate

    vagabond

    vagrant

    idler

    tramp

    runagate

    ول، ولگرد

    زن هرزه توجه زیادی در شهر جلب کرد.

    The vagabond woman attracted unwanted attention in the town.

    رفتارهای هرزه‌ی او باعث مشکلات زیادی در محله شد.

    His vagrant actions caused a lot of trouble in the neighborhood.

    صفت
    فونتیک فارسی / harze /

    worthless, vain, empty, nugatory, hollow, false, idle

    worthless

    vain

    empty

    nugatory

    hollow

    false

    idle

    بیهوده

    اقدامات هرزه‌ی او منجر به سقوط کل تیم شد.

    His worthless actions led to the downfall of the entire team.

    او به‌خاطر اظهارات هرزه‌اش درباره‌ی زنان مورد انتقاد قرار گرفت.

    He was criticized for his vain remarks about women.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد هرزه

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    الواط بی‌سروپا سلیطه عیاش فاجر فاسد فاسق لاابالی لات لوده ول ولگرد ویلان
    مترادف:
    بی‌حاصل‌ بی‌فایده بیهوده عبث مهمل

    ارجاع به لغت هرزه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «هرزه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هرزه

    لغات نزدیک هرزه

    • - هرزگیری
    • - هرزگیری کردن
    • - هرزه
    • - هرزه آدم
    • - هرزه چشم
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.