compensation, salary, wage, remuneration, recompense
آنها در ازای خدمت خود پاداش کافی دریافت نکردند.
They did not receive adequate recompense for their services.
شرکت به کارمندانی که شغل خود را در دوران همهگیری جهانی از دست داده بودند، پاداش سخاوتمندانهای پیشنهاد کرد.
The company offered a generous recompense to the employees who lost their jobs due to the pandemic.
prize, bonus, commendation, award, reward, guerdon
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پاداش کارمندان
employee bonus
ما بایستی به کوششهای آنان پاداش بدهیم.
We must reward their efforts.
پاداش سخاوتمندانه
a munificent reward
talion, retaliation, requital, reprisal, retribution
سرانجام تبهکار پاداش همهی خساراتی را که زده بود، دریافت کرد.
The villain finally received his requital for all the harm he had caused.
پاداش درخواستی برای تعهدات نقضشده
demanded requital for the broken promises
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پاداش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاداش