آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پایبند به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / paayband /

bound, duty bound, under, faithful, dependent, observant, respecter

bound

duty bound

under

faithful

dependent

observant

respecter

متعهد، وفادار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

پایبند رسوم

bound by conventions

پایبند آداب معاشرت

observant of the rules of etiquette

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پایبند

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت پایبند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پایبند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پایبند

لغات نزدیک پایبند

پیشنهاد بهبود معانی