لینک مطلب کپی شد

۰

انتشار ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴

فهرست لغات کتاب 504 لغت پرکاربرد در زبان انگلیسی

کتاب 504 Absolutely Essential Words یا 504 لغت پرکاربرد در زبان انگلیسی یکی از منابع معتبر و شناخته‌شده برای یادگیری واژگان ضروری زبان انگلیسی است. این کتاب توسط موری برومبرگ، جولیوس لیب و آرتور تریگر، نگاشته و در قالب 42 درس تنظیم شده است.

هدف اصلی کتاب، آموزش 504 کلمه اساسی و پرکاربرد است که در مکالمات روزمره، نوشتار و همچنین در آزمون‌های مختلف زبان انگلیسی مانند تافل، آیلتس و دیگر آزمون‌های استاندارد به‌طور گسترده استفاده می‌شوند.

فست دیکشنری، امکان دسترسی به فهرست کامل تمام لغات کتاب 504 لغت پرکاربرد در زبان انگلیسی را برای شما فراهم کرده است. بدین‌معنی که شما می‌توانید به معنای درس‌به‌درس واژگان این کتاب دسترسی داشته و علاوه‌بر معنی صرف لغات، اطلاعاتی همچون تلفظ صوتی و فونتیک، شکل‌های دیگر لغت، کاربرد این واژگان در جمله و… را نیز مشاهده کنید.

کتاب 504 لغت پرکاربرد در زبان انگلیسی برای افرادی که به‌دنبال گسترش دایره‌ی واژگان خود هستند و نیز متقاضیان شرکت در آزمون‌های بین‌المللی زبان انگلیسی مانند آیلتس و تافل، منبعی بسیار ارزشمند و مفید است.

این کلمات به‌طور مداوم در منابع رسمی زبان انگلیسی و مکالمات روزمره به کار می‌روند و تسلط بر آن‌ها می‌تواند مهارت‌های زبانی شما را به‌طور چشمگیری تقویت کند.

در جدول زیر 60 لغت از 504 لغت ۵۰۴ واژه‌ی ضروری قرار گرفته است. برای مشاهده‌ی لیست کامل لغات (تخصصی) کلیک کنید.

مشاهده

لغت
معنی

adequate

کافی، تکافو‌کننده، مناسب، لایق، صلاحیت‌دار، بسنده، مساوی، رسا

adolescent

نوجوان، بالغ، جوان، رشید

alter

تغییر دادن، عوض کردن، اصلاح کردن، دگرگون کردن

amateur

دوست‌دار هنر، آماتور، غیرحرفه‌ای، دوست‌دار

ambush

کمین، کمینگاه، دام، سربازانی که در کمین نشسته‌اند،پناهگاه، مخفیگاه سربازان برای حمله، کمین کردن، در کمین نشستن، شبیخون زدن

amend

(متن، نوشته، ماده، قانون، سند، حرف یا رفتار را) اصلاح کردن، بهتر کردن، بهبود بخشیدن، ترمیم کردن

annual

سالانه، سالیانه

anticipate

پیش‌بینی کردن

appeal

جاذبه، گیرایی، جذبه

appoint

منصوب کردن، گماشتن، برگزیدن، گزیدن، انتخاب کردن

لغت
معنی

approach

نزدیک شدن، نزدیک آمدن، به پای کسی یا چیزی رسیدن، با کسی یا چیزی برابری کردن

appropriate

درخور، مناسب، شایسته، مقتضی، باب، پسندیده، جایز

architect

معمار، آرشیتکت، مهندس معمار

assemble

گرد هم آمدن، جمع شدن، جمع‌آوری کردن

attract

جلب کردن، جذب کردن، مجذوب ساختن، شیفتن، به خود کشیدن، گرایش داشتن

audible

قابل‌شنیدن، شنیدنی، رسا، مسموع

authority

قدرت، نفوذ، سلطه، مرجعیت، اقتدار، توانایی

avoid

اجتناب کردن، دوری کردن، پرهیز کردن، خودداری کردن، حذر کردن، احتراز کردن، طفره رفتن

aware

آگاه، باخبر، بااطلاع، ملتفت، مواظب، مراقب، واقف

awesome

محشر، عالی، عجب!

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *