آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۸ تیر ۱۴۰۴

    جوش به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم صفت
    فونتیک فارسی / joosh /

    rash, pimple, boil, pustule, carbuncle, eczema, (skin) eruption

    rash

    pimple

    boil

    pustule

    carbuncle

    eczema

    eruption

    دانه‌ی قرمز

    صورت پسر پر از جوش بود.

    The boy's face was covered by rashes.

    جوش صورتش چرکین شد.

    The pimple on her face turned pussy

    اسم صفت
    فونتیک فارسی / joosh /

    bubble, pock mark, cavity

    bubble

    pock mark

    cavity

    حفره‌ی هوا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    جوش در سطح فلز نشانه‌ای از تکنیک‌های نادرست جوشکاری بود.

    The bubble in the metal surface was a sign of improper welding techniques.

    دیوار قدیمی پر از جوش‌های کوچک بود که نشان‌دهنده آسیب رطوبت در زیر سطح بود.

    The old wall was covered in pock marks, indicating moisture damage beneath the surface.

    اسم صفت
    فونتیک فارسی / joosh /

    boiling (water), bubbling, coming to a boil, seething, ebullition

    boiling

    bubbling

    coming to a boil

    seething

    ebullition

    جوشش

    آب جوش زودتر تبخیر می‌شود.

    Boiling water evaporates faster.

    بخار آب جوش سوت‌زنان از کتری برمی‌جهید.

    The vapor from the boiling water jetted whistling out of the kettle.

    اسم صفت
    فونتیک فارسی / joosh /

    tizzy, turbulence, unrest, agitation, nervousness, trepidation

    tizzy

    turbulence

    unrest

    agitation

    nervousness

    trepidation

    عصبانیت

    او تمام صبح جوش آورد و نگران ارائه‌ی پیش‌رو بود.

    She was in a tizzy all morning, worrying about the upcoming presentation.

    جوش او وقتی که منتظر نتایج مصاحبه بود، واضح بود.

    Her nervousness was evident as she awaited the interview results.

    اسم صفت
    فونتیک فارسی / joosh /

    arc welding, welding, soldering

    arc welding

    welding

    soldering

    جوشکاری

    باید دستگاه جوش جدیدی برای پروژه‌ی جوشکاری آتی‌ام بخرم.

    I need to purchase a new welder for my upcoming welding project.

    کارگاه در تکنیک‌های جوش برای کاربردهای صنعتی تخصص دارد.

    The workshop specializes in arc welding techniques for industrial applications.

    اسم صفت
    فونتیک فارسی / joosh /

    joint, seam, scar, weld mark

    joint

    seam

    scar

    weld mark

    محل جوش خوردن

    یک جوش قابل مشاهده منطقه‌ای را نشان می‌داد که در آن دو قطعه‌ی چوب به هم چسبیده بودند.

    A visible joint marked the area where the two pieces of wood were glued together.

    پس‌از تعمیر، جوش روی قطعه‌ی فلزی تقریباً غیرقابل مشاهده بود.

    After the repair, the seam on the metal piece was almost invisible.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد جوش

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اتصال پیوند لحیم
    مترادف:
    داغ
    مترادف:
    جوشش غلیان
    مترادف:
    اوج بحبوحه هنگامه
    مترادف:
    دانه
    مترادف:
    اضطراب شور
    مترادف:
    گره
    مترادف:
    آشفتگی حرص خودخوری عصبانیت
    مترادف:
    فوران
    مترادف:
    شور

    سوال‌های رایج جوش

    جوش به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «جوش» در زبان انگلیسی به "pimple" یا در موارد پزشکی‌تر "acne" ترجمه می‌شود.

    جوش، یک واکنش پوستی است که معمولاً به‌دلیل انسداد منافذ پوست توسط چربی، سلول‌های مرده، یا باکتری‌ها به وجود می‌آید. این عارضه پوستی بیشتر در دوران نوجوانی و بلوغ شایع است، زیرا در این دوره غدد چربی پوست تحت تأثیر هورمون‌ها فعال‌تر می‌شوند. با این حال، جوش زدن می‌تواند در بزرگسالی نیز ادامه یابد یا حتی تازه آغاز شود و گاه به عوامل مختلفی نظیر استرس، تغذیه، تغییرات هورمونی، یا استفاده از محصولات آرایشی ناسازگار مرتبط است.

    از نظر علمی، جوش‌ها به چندین نوع مختلف تقسیم می‌شوند؛ از جمله کومدون (سرسیاه و سرسفید)، پاپول، پوسچول (جوش چرکی)، ندول و کیست. نوع و شدت جوش‌ها می‌تواند از یک عارضه‌ی موقت و خفیف تا نوعی بیماری مزمن و التهابی پوست، موسوم به آکنه، متغیر باشد. درمان هر نوع جوش به شدت آن، علت زمینه‌ای و نوع پوست بستگی دارد و ممکن است شامل داروهای موضعی، آنتی‌بیوتیک‌ها، رژیم غذایی مناسب یا حتی مداخلات تخصصی‌تر مانند لیزر درمانی باشد.

    از نظر روان‌شناختی، جوش‌ها تأثیر قابل توجهی بر تصویر ذهنی فرد از خود و اعتمادبه‌نفس او دارند، به‌ویژه زمانی‌ که در نواحی صورت، گردن یا سینه ظاهر می‌شوند. نوجوانان و جوانان اغلب از بابت ظاهر پوست خود دچار اضطراب یا احساس شرم می‌شوند، به‌خصوص در محیط‌های اجتماعی یا آموزشی. به همین دلیل، پرداختن به درمان جوش نه‌تنها جنبه‌ی زیبایی‌شناسی، بلکه جنبه‌ی سلامت روانی نیز دارد.

    در مراقبت از پوست، پیشگیری از جوش اهمیت زیادی دارد. شست‌وشوی منظم صورت با شوینده‌های ملایم، پرهیز از فشار دادن یا ترکاندن جوش‌ها، استفاده از محصولات غیرکمدوژنیک (non-comedogenic)، نوشیدن آب کافی و تغذیه‌ی مناسب از اقدامات توصیه‌شده هستند. برخلاف باور رایج، شستن زیاد پوست یا استفاده‌ی بیش‌ازحد از مواد الکلی می‌تواند باعث تحریک بیشتر غدد چربی و بدترشدن وضعیت شود.

    جوش‌ زدن نه نشانه‌ی بی‌نظافتی است و نه امری نادر. پوست انسان زنده است و واکنش‌هایی مانند جوش، بخشی از پاسخ طبیعی آن به محیط، هورمون‌ها و سبک زندگی ماست. داشتن آگاهی درست از سازوکار جوش‌ها و برخورد علمی و منطقی با آن‌ها، به افراد کمک می‌کند تا بدون احساس گناه یا شرم، مسیر مناسب درمان و مراقبت را در پیش بگیرند.

    ارجاع به لغت جوش

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «جوش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جوش

    لغات نزدیک جوش

    • - جوزک
    • - جوزهندی
    • - جوش
    • - جوش آمدن
    • - جوش الکتریکی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.