فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

جگر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

(کالبدشناسی) کبد

فونتیک فارسی

jegar
اسم

liver, hepato-

جگر سرخ کرده

fried liver

جگر سفید، شش، ریه

(as food) lungs, lights

عزیز، دلبر

فونتیک فارسی

jegar
اسم

sweetheart, honey

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

جگرجان، چه می‌خواهی؟

what do you want, my sweetheart?

تولدت مبارک جگرم

Happy birthday, sweetheart

(مجازی) جرئت، شهامت

فونتیک فارسی

jegar
اسم

courage, guts

او جگر داشتنش را در مبارزه ثابت کرده

He has proved his courage in battle

جگر داشتن

to be brave

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جگر

  1. مترادف:
    ریه شش کبد
  1. مترادف:
    عزیز نازنین
  1. مترادف:
    دلاوری دلیری شجاعت

ارجاع به لغت جگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جگر

لغات نزدیک جگر

پیشنهاد بهبود معانی