با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

شاخ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • جسمی استخوانی‌مانند بر سر برخی حیوانات
  • فونتیک فارسی

    shaakh
  • اسم
    horn, tine, antler
    • - شاخ گوزن در شاخه‌های درخت گیر کرد.

    • - The elk's antlers got entangled in the branches of the tree.
    • - گاو کوشید به تماشاچیان شاخ بزند.

    • - The bull tried to horn the spectators.
  • شاخه
  • فونتیک فارسی

    shaakh
  • اسم مخفف
    branch
    • - شاخ و برگ پوسیده جوی را بند آورده بود.

    • - Dead branches had dammed up the gutter.
    • - از شاخ و برگ بستر خواب ساختن

    • - to improvise a bed out of leaves and branches
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد شاخ

ارجاع به لغت شاخ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شاخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شاخ

لغات نزدیک شاخ

پیشنهاد بهبود معانی