branch
branch
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شاخ و برگ پوسیده جوی را بند آورده بود.
Dead branches had dammed up the gutter.
از شاخ و برگ بستر خواب ساختن
to improvise a bed out of leaves and branches
کلمهی «شاخ» در زبان انگلیسی به horn ترجمه میشود.
«شاخ» به بخشی سخت و نوکتیز گفته میشود که بر روی سر برخی حیوانات مانند گاو، گوزن، بز، و گوزنواران دیگر رشد میکند. این ساختار معمولاً از جنس کراتین است و نقشهای متنوعی از جمله دفاع در برابر دشمنان، جلب توجه جنس مخالف، و تعیین جایگاه اجتماعی در گروههای حیوانی دارد. شاخها معمولاً به صورت جفت و در دو طرف سر قرار دارند و اندازه و شکل آنها بسته به نوع گونه حیوان متفاوت است.
از نظر زیستشناسی، شاخها بافتی زنده دارند و میتوانند در طول زندگی حیوان رشد کنند. برخی شاخها، مانند شاخ گاوها، جامد و پیوسته هستند، در حالی که شاخ گوزنها که به آنها «شاخهای شاخهدار» گفته میشود، هر ساله ریزش کرده و دوباره رشد میکنند. این ویژگیهای زیستی باعث میشود که شاخها نقش مهمی در بقا و تعاملات اجتماعی حیوانات ایفا کنند.
در فرهنگهای مختلف، شاخها نمادی از قدرت، برتری، و گاه حتی تقدس هستند. برای مثال، در برخی تمدنها شاخ حیوانات به عنوان نمادی از نیروی الهی یا روحانیت به کار رفته است. همچنین، شاخ در هنرهای سنتی و تزئینی به عنوان عنصری با بار معنایی ویژه دیده میشود و گاه در ساخت آلات موسیقی مانند شاخ بوق نیز کاربرد دارد.
از منظر زبانشناسی و کاربردهای روزمره، واژه «شاخ» در فارسی گاهی به صورت کنایی برای اشاره به فردی با ویژگیهای خاص یا برجسته نیز به کار میرود. مثلاً در زبان محاورهای، «شاخ شدن» به معنی مطرح شدن، مشهور شدن یا قدرت یافتن است که این استفاده استعاری به ویژگیهای بارز و قابل توجه شاخ در حیوانات برمیگردد.
«شاخ» به عنوان ساختاری زیستی و فرهنگی، نمایانگر پیوند میان طبیعت و نمادهای انسانی است. این عضو بدن حیوانات، علاوه بر کارکردهای عملی و زیستی، در فرهنگ و هنر جایگاهی ویژه دارد و بازتابی از ارزشها و باورهای جوامع مختلف به شمار میرود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شاخ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شاخ