آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کش به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kesh /

elastic band, elastic, rubber band, india rubber, flexibility

elastic band

elastic

rubber band

india rubber

flexibility

نوار کشسان

او از یک کش برای بستن کاغذها به هم استفاده کرد.

He used a rubber band to bend the papers together.

او موهایش را با کش به عقب بست.

He wore his hair back with an elastic band.

اسم
فونتیک فارسی / kesh /

drawing, pull

drawing

pull

فرآیند کشسانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

کش در این ماده باعث کشیدگی آن می‌شود.

The drawing in this material causes it to elongate.

ورزش‌کار هنگام کشش، کش تاندون را احساس کرد.

The athlete felt the pull of the tendon during the stretch.

حرف اضافه
فونتیک فارسی / kesh /

ادبی whose, he whose

whose

he whose

که او را

با مردی ملاقات کردم کش صدایش بسیار آشنا بود.

I met a man whose voice was very familiar.

کش دلش پاک است، در هر طوفانی آرامش می‌یابد.

He whose heart is pure will find peace in any storm.

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -kesh /

a combining form (meaning: draw, stretch, pull)

a combining form

امتداددهنده

خط‌کش

ruler

نقشه‌کش

drawer

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -kesh /

a combining form (meaning: bearer, doer)

a combining form

کِشنده

خبرکش

gossip

زحمت‌کش

toiler

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -kesh /

a combining form (meaning: rubber, sweep)

a combining form

مالنده

جاروکش

sweeper

دستمال‌کشی

wiping

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -kesh /

a combining form (meaning: extract, presser)

a combining form

استخراج‌کننده

(کشتی یا کامیون) نفت‌کش

an oil tanker

روغن‌کش

oil presser

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -kesh /

a combining form (meaning: cover)

a combining form

پوشاننده

دستکش

glove

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -kesh /

a combining form (meaning: inhaler)

a combining form

مصرف‌کننده‌ی دود

سیگارکش

smoker

تریاک‌کش

opium-smoker

پسوند
فونتیک فارسی / -kosh /

a suffix (means: -cide, killer)

a suffix

کُشنده

غذای ارگانیک بدون استفاده از آفت‌کش‌ها یا کودهای مصنوعی تولید می‌شود.

Organic food is produced without synthetic pesticides or fertilizers.

آدم‌کش

homicide

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کش

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

سوال‌های رایج کش

کش به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «کِش» در زبان انگلیسی بسته به کاربردش معادل‌های مختلفی دارد.

در رایج‌ترین حالت، اگر منظور کش پلاستیکی باشد که برای بستن اشیاء یا مو استفاده می‌شود، معادل آن rubber band یا elastic band است. اگر کش در لباس به کار رود، مانند کش شلوار یا کش جوراب، معمولاً از واژه‌ی elastic استفاده می‌شود. در برخی موارد، اگر به عمل کشیدن اشاره شود، ممکن است واژه‌هایی مثل stretch یا pull به‌کار بروند.

«کِش» یکی از اشیای ساده اما بسیار پرکاربرد در زندگی روزمره است. این وسیله‌ی کوچک اغلب از مواد لاستیکی یا ترکیبات الاستیک ساخته می‌شود و قابلیت کشسانی بالایی دارد. ویژگی اصلی کش آن است که در حالت عادی کوچک و فشرده است، اما با اعمال نیرو، کش می‌آید و دوباره به حالت اول بازمی‌گردد. همین خاصیت ارتجاعی آن باعث شده کاربردهای فراوانی داشته باشد، از بسته‌بندی گرفته تا استفاده در لوازم شخصی و حتی صنایع مختلف.

در خانه، کش را می‌توان برای بستن کیسه‌ها، نگهداری وسایل، یا حتی مرتب کردن کابل‌ها به‌کار برد. کش مو نیز برای بستن و آرایش موها به‌ویژه در میان کودکان و نوجوانان بسیار رایج است. این کش‌ها معمولاً نرم‌تر و لطیف‌تر از کش‌های صنعتی هستند تا به مو آسیب نرسانند. در لباس‌ها نیز کش نقشی اساسی در ایجاد راحتی دارد؛ مثلا کمر شلوارهای راحتی، لباس زیر، یا جوراب‌ها اغلب با استفاده از نوارهای کشی طراحی می‌شوند تا بدون نیاز به دکمه یا زیپ، به بدن بچسبند.

کش همچنین در زمینه‌ی آموزشی و هنری نیز کاربرد دارد. در برخی بازی‌ها، فعالیت‌های کلاس درس یا حتی کاردستی‌ها، از کش برای ساخت ابزار ساده یا ایجاد حرکات فیزیکی استفاده می‌شود. حتی برخی آزمایش‌های علمی ساده در مدارس با استفاده از کش طراحی می‌شوند تا مفاهیمی مانند انرژی پتانسیل یا نیرو را توضیح دهند. در صنعت، کش‌ها در دستگاه‌های بسته‌بندی، تجهیزات کشاورزی و خطوط تولید نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند.

جالب است که در زبان فارسی، کلمه‌ی «کش» نه‌تنها به خود وسیله اشاره دارد، بلکه در قالب افعال یا اصطلاحات نیز ظاهر می‌شود. مثلا در عباراتی مثل «کِش آمدن» یا «کِش دادن بحث» از این واژه به‌طور استعاری برای نشان دادن طولانی شدن یا ادامه پیدا کردن چیزی استفاده می‌شود. این کارکرد استعاری باعث شده کلمه‌ی «کش» جایگاه خاصی در بیان غیررسمی و محاوره‌ای فارسی داشته باشد.

با وجود سادگی ظاهر، کش به‌عنوان نماد انعطاف، تطبیق‌پذیری و پایداری در ذهن انسان نقش بسته است. خاصیتی که در بسیاری از موقعیت‌های زندگی – از لباس و بسته‌بندی تا زبان و استعاره – حضوری بی‌صدا ولی همیشگی دارد.

ارجاع به لغت کش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کش

لغات نزدیک کش

پیشنهاد بهبود معانی