آخرین به‌روزرسانی:

کمیسیون به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / komisiyon /

committee, commission, council

گروهی از افراد با وظیفه‌ی خاص

چندین شکایت به کمیسیون تسلیم شده است.

Several complaints have been filed with the commission.

فردا کمیسیون گزارش خود را منتشر خواهد کرد.

The committee will publish its report tomorrow.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

کمیسیون اقتصاد

economy committee

اسم
فونتیک فارسی / komisiyon /

عامیانه commission, rake-off, share, cut, percentage, brokerage

حق‌العمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او به خاطر نقشش در بستن قرارداد تجاری پرسود کمیسیون دریافت کرد.

She received a rake-off for her role in closing the lucrative business deal.

کمیسیون‌های گزاف در صنعت مالی

excessive rake-offs in the financial industry

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کمیسیون

  1. مترادف:
    انجمن کمیته
  1. مترادف:
    حق‌العمل مزد

ارجاع به لغت کمیسیون

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کمیسیون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کمیسیون

لغات نزدیک کمیسیون

پیشنهاد بهبود معانی